جادوگر شدن کار هر کسی نیست هر کسی توانایی تحمل حمله های ذهنی، درد کشیدن و ... نداره

در صورتی که شما نمیتونید تبدیل به یه خاص بشید مگه اینکه یکم از وجودش رو درونتون داشته باشین و بخاطر همین تعداد خاص ها کمه

بعد از مدتی و با تلاش زیاد برای قدرتمند شدن حیوون درون اونا بسته به اینکه چقدر قدرت دارن تغییر شکل میده

«همیشه لزوما این اتفاق نمیوفته»

پس یعنی اونا میتونن تبدیل به خاص ها بشن اما درست مثل فردی که تبعیت شو تغییر میده اونا هم هنوز جادوگرن فقط اسمشون عوض شده

خاص ها میتونن جادوگر بشن اما همه جادوگرا نمیتونن خاص بشن

جادوگرا نیازی به چوب دستی ندارن و احتمالا همه جا شنیده باشید که جادو از درون ادم نشات میگیره اما خب با توجه به چیزایی که گفتم جادوگرا از قدرت خودشون و دیگران استفاده میکنن 

پس یه نکته دیگه اینه که شما باید توی وجود خودتون هم کمی قدرت داشته باشین

حتی یه ریشه کوچیک که شده . بخاطر همین همه نمیتونن جادوگر شن 

خاص ها برخلاف جادوگرا نیاز به چیزی یا کسی دارن که قدرتشونو فعال کنه و بخاطر همین اکثر خاص هایی که توی خانواده معمولی بدنیا میان نیاز به ی جادوگر دارن

اینم بگم خاص هایی که چیزی نمیدونن ب راحتی میتونن باعث مرگ خودشون و از دست دادن شیره ی وجودشون بشن

راه جمع کردن اطلاعات خاص ها دو مدله

یکی با تبادل با خاص هایی که در خانواده خاص بدنیا اومدن

دومیشم با صحبت کردن با هیولاشون

قدرت همه ی خاص ها و جادوگرا از عناصر نشات میگیره

منظورم عناصر جدول مندلیف نیست

منظورم عناصر 8 گانه است که یه پست کامل براشون توضیح میدم^*

جادوگرا میتونن ورد ابداع کنن ... انجمن اونا یه کتاب پایه داره که یسری اوزش ههم برای خاص ها و هم برای جادوگرا داره

«من نمیدونم که کتابشون چجوریه و اطلاعاتی از انجمن ندارم»

فرق جادوگرا و خاص ها  با انسان های عادی اینه ک انسانای عادی زندگی معمولیشونو دارن 

میخورن میخوابن تفریح میکنن و ... تا بمیرن

انسان های عادی دنبال این چیزا میان و حتی امتحان میکنن ک چجوری خون اشام بشن ...

اما کم کم یا بیخیالش میشن یا فراموشش میکنن و به عنوان یه سرگرمی و وقت گذرونی بهش نگاه میکنن و سعی میکنن از دیگران کمک بخوان 

اما جادوگرا و خاص ها هرگز ول کن این موضوعات نمیشن

اونا تلاش میکنن و رشته ی نخو میکشن

هیچوقت ناامید نمیشن و حتی اگ ورداشون کار نکنه و تو بدترن شرایطم باشن و هزار و یک بدبختی بکشن باز هم ول کن نیستن

اونا از ماورا نمیترسن و اگه بهشون بگن تو اون اتاق جن وجود داره میرن داخل چون میخوان خودشونو بشناسن ...

اونا با تاریکی و روشنایی خو میگیرن و باهاش کنار میان و یکی میشن...

 دنبال ناشناخته هان و همیشه یجورایی توی شر و دردسرن

با شیاطین کنار میان و حرف شون رو خوب میفهمن

معمولا برای رضای خدا لطف نمی کنن {بسته به این که کی باشن داره}

اونا برای اجرای ورد هاشون دردسر نمی تراشن و یاد میگیرن چیکار کنن

مرسی از خوندنتون